2 کارشناس اندیشکده کارنِگی در فارین افرز مطرح کردند
نبرد برای بریکس؛ چرا آینده این بلوک سیاسی، شکلدهنده نظم جهانی خواهد بود؟
ایران که خود در صحنه بینالمللی بهعنوان یک کشور منزوی شناخته میشود، به تقویت جناح ضدغربی در بریکس کمک خواهد کرد اما اکثر کشورهای دیگر احتمالاً عضویت در آنرا بهعنوان راهی برای تقویت روابط با چین و دیگر کشورهای جنوب جهانی بدون کاهش روابط با غرب میبینند.
الکساندر گابویف و الیور استونکوئل Alexander Gabuev and Oliver Stuenkel در فارین افرز در ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴ مقاله ای منتشر کردند که ترجمه آنرا می خوانید:
در روزهای پایانی اکتبر، گروه کشورهایی که به عنوان بریکس شناخته میشوند، برای نشست سالانه خود در شهر غازان روسیه گردهم می آیند. این نشست یک فرصتِ بُرد برای میزبان آن، ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه، خواهد بود که بر گردهمایی بلوکی ریاست خواهد کرد که به طور فزایندهای قدرتمندتر می شود، حتی در حالی که وی همزمان جنگ خشونت بار خود در اوکراین را پیش میبرد. کوتاهه ی این گروه یعنی واژه بریکس BRICS از حرف اول نام پنج عضو اصلی آن گرفته شده — یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی — اما اکنون به مصر، اتیوپی، ایران و امارات متحده عربی گسترش یافته است. عربستان سعودی نیز در فعالیتهای این گروه مشارکت دارد اما هنوز به طور رسمی به آن نپیوسته است. این ده کشور با هم ۳۵.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را بر اساس برابری قدرت خرید نمایندگی میکنند (بیش از سهم ۳۰.۳ درصدی گروه هفت) و نیز ۴۵ درصد از جمعیت جهان را شامل میشوند (گروه هفت کمتر از ده درصد جمعیت جهان را نمایندگی میکند). در سالهای آینده، بریکس احتمالاً بیشتر گسترش خواهد یافت، با بیش از ۴۰ کشور که علاقه خود را به عضویت در این گروه اعلام کردهاند، از جمله قدرتهای نوظهوری مانند اندونزی.
پوتین خواهد توانست ادعا کند که علیرغم تمام تلاشهای غرب برای منزوی کردن روسیه پس از تهاجم تمامعیار به اوکراین، کشورش نه تنها از یک طردشدگی بینالمللی، دور است، بلکه اکنون عضوی کلیدی از یک گروه پویاست که آینده نظم بینالمللی را شکل خواهد داد. این پیام تنها یک لفاظی نیست و به مهارتهای دیپلماتیک کرملین در روابط با کشورهای غیرغربی یا تعامل عملگرایانه و خودخواهانه این کشورها با روسیه نیز محدود نمیشود.
در حالی که آمریکا و متحدانش کمتر قادر به شکلدهی یکجانبه ی نظم جهانی هستند، بسیاری از کشورها در تلاش برای افزایش خودمختاری خود از گذر پیوندهایی با مراکز جایگزین قدرت در جهان هستند. این کشورها، که توان یا تمایل پیوستن به باشگاههای انحصاری ایالات متحده و شرکای کوچکتر آن مانند گروه هفت یا بلوکهای نظامی تحت رهبری آمریکا را ندارند و به طور فزایندهای از نهادهای مالی جهانی که توسط ایالات متحده حمایت میشوند مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی ناامید شدهاند، مشتاقند تا گزینههای خود را گسترش دهند و با ابتکارات و سازمانهای غیرآمریکایی روابط برقرار کنند. بریکس در میان چنین ابتکاراتی برجستهترین، مرتبطترین و بالقوه تأثیرگذارترین است.
از زمان تأسیس این گروه در ۱۵ سال پیش، تحلیلگران پرشماری در غرب پایان آن را پیشبینی کردهاند. اعضای بریکس، تفاوت های بسیاری با هم دارند، اغلب در موضوعات مختلف با یکدیگر در تضاد بوده و در سراسر جهان پراکنده بودند — عواملی که دشوار بتوان آنها را بعنوان دستور کار یک شراکت معنادار به شمار آورد. اما بریکس دوام آورده است. حتی پس از زلزله ژئوپلیتیک جهانی که با یورش روسیه به اوکراین به وجود آمد و تشدید تنشها بین چین و ایالات متحده در سالهای اخیر، گرایش به پیوستن به بریکس بازهم افزایش یافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه این گروه را ابزاری مفید برای پیمودن مسیر سالهای پیش رو میبینند.
با این حال، این باشگاه به رغم جذابیتش، با شکاف داخلی دست و پنجه نرم میکند. برخی از اعضای آن، از جمله چین و روسیه، میخواهند این گروه را در مقابل غرب و نظم جهانی برساخته ی ایالات متحده قرار دهند. اضافه شدن ایران، که یک دشمن قدیمی ایالات متحده است، تنها این احساس را تقویت میکند که این گروه اکنون در یک سمت از نبرد ژئوپلیتیک بزرگتری قرار دارد. سایر اعضا، به ویژه برزیل و هند، این جاهطلبی را ندارند. در عوض، آنها میخواهند از بریکس برای دموکراتیزه کردن و تشویق به اصلاح نظم موجود جهانی استفاده کرده به جهان کمک کنند تا از یکقطبی کمرنگ شده دوران پس از جنگ سرد به سوی یک چندقطبی واقعیتر حرکت کند که در چارچوب آن، کشورها بتوانند بین بلوکهای تحت رهبری ایالات متحده و چین حرکت داشته باشند. در درون بریکس، نبرد میان کشورهای ضد غرب و کشورهای غیرمتعهد، آینده این گروه را شکل خواهد داد — با پیامدهای مهمی برای نظم جهانی.
نشست بریکس در غازان پس از سالها تلاش دیپلماتیک کرملین برگزار میشود تا این گروه را که ابتدا توسط تحلیلگران گلدمن ساکس Goldman Sachs analysts پدید آمد، به یک سازمان جهانی فعال تبدیل کند. در سال ۲۰۰۶، روسیه اولین نشست وزرای خارجه بریکس را در نیویورک و در جریان مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار کرد. در ژوئن ۲۰۰۹، رئیسجمهور روسیه دیمیتری مدودف میزبان رهبران برزیل، چین و هند برای اولین نشست سران در یکاترینبورگ Yekaterinburg بود و در سال ۲۰۱۰، این گروه آفریقای جنوبی را اضافه کرد و کوتاهه بریکس، به شکلی که امروز شناخته میشود، کامل شد.
پانزده سال پیش، بحران مالی جهانی که از ایالات متحده آغاز شد، علاقه به گروه بریکس را برانگیخت. ناتوانی سامانگران آمریکایی American regulators در جلوگیری از این بحران و ناکارآمدی نهادهای برتون وودز Bretton Woods institutions، بهویژه در شرایطی که اقتصادهای غربی در بحران بودند و چین به رشد خارقالعاده خود ادامه میداد، موجب شد درخواستها برای توزیع دوباره قدرت و مسئولیت در اقتصاد جهانی از غرب به سمت کشورهای در حال توسعه افزایش یابد. بریکس نمایندهترین باشگاه برای بیان این گزاره ها بود. با این حال، در آن زمان مسکو و شرکایش عمدتاً برای بهبود نظم موجود تلاش میکردند، نه تخریب آن. بریکس در سال ۲۰۱۴ تاسیس بانک توسعه نوین (NDB) را اعلام کرد تا مکمل نهادهای بینالمللی موجود باشد و یک شبکه ایمنی مالی ایجاد کند که در صورت بروز مشکلات کوتاهمدت برای هر یک از اعضا، نقدینگی ارائه دهد. هدف این بانک، تکمیل نقش بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بود، نه رقابت با آنها.
پس از الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴، جنگ در شرق اوکراین و تحریمهای هماهنگ غرب علیه روسیه، مسکو ارزش و اهمیت بیشتری به بریکس داد. روسیه یک نشست بریکس را که در سال ۲۰۱۵ برگزار کرد، بهعنوان نشانهای ترسیم کرد از اینکه این کشور منزوی نشده و اینکه این گروه میتواند بهعنوان یک جایگزین برای گروه هفت (که پیشتر گروه هشت بود، اما روسیه از آن اخراج شد) عمل کند. این حس در کرملین که بریکس میتواند پناهگاهی در برابر سلطهجویی ایالات متحده باشد، پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ حتی تشدید هم شده است.
علاقه به پیوستن به بریکس در سالهای اخیر به طور قابل توجهی افزایش یافته است. روابط روسیه با سایر اعضای بریکس، یعنی چین و هند، به این کشور کمک کرده تا کارزار تحریمهای غرب را تحمل کند. با این حال، تحریمهای ایالات متحده علیه روسیه همچنان بر کشورهایی که قصد مجازات کرملین به خاطر جنگ اوکراین را ندارند نیز، تأثیر میگذارد. فشارهای ایالات متحده بسیاری از بانکهای چینی را مجبور کرد تا امسال تراکنشهای خود با همتایان روسی را متوقف کنند و در نتیجه برنامههای پرداخت مختل و هزینههای تراکنش برای واردکنندگان روسی افزایش یابد. مسکو با نگرانی دریافت که ابزارهای واشنگتن نه تنها پرداختهای دلاری بلکه حتی پرداختهای یوان چینی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. این محدودیتهای تنبیهی همچنین بر بانک توسعه نوین (NDB) بریکس نیز اعمال میشود؛ بانکی که روسیه امیدوار بود در شرایطی که تحریمهای غرب، دیگر مسیرهای تأمین مالی را مسدود کرده، بهعنوان منبع تأمین مالی روسیه عمل کند اما این بانک هم تمام پروژههای خود در روسیه را متوقف کرده است.
با وجود این دشواریها، بریکس همچنان نقش مهمی در راهبردِ بزرگِ در حال تحول روسیه ایفا میکند. پیش از فوریه ۲۰۲۲، مسکو به یک نظم چندقطبی امیدوار بود که در آن روسیه بتواند روابط خود را با دو قدرت بزرگ جهان، یعنی چین و ایالات متحده، متوازن کند. جنگ اوکراین بقایای عملگرایی در سیاست خارجی کرملین را از میان برده است. از آنجا که پوتین، جنگ را بخشی از یک رویارویی گستردهتر با غرب میداند، اکنون هرجا که بتواند به دنبال تضعیف جایگاه آمریکاست، از جمله با تضعیف جنبههای مختلف نهادهای کنونی جهانی و کمک به تقویت چالش چین علیه هژمونی ایالات متحده. این رویکرد در حوزههای مختلفی قابل مشاهده است، از جمله به اشتراکگذاری فناوریهای نظامی پیشرفته با چین، ایران و کره شمالی؛ تلاش برای نابودی رژیم تحریمهای سازمان ملل علیه پیونگیانگ؛ و ترویج بیوقفه طرحهای پرداختی که میتوانند ابزارهای تحت کنترل غرب را دور بزنند. پوتین در سخنرانی خود در جولای گذشته، دستور کار ریاست روسیه بر بریکس را بخشی از یک "فرایند دردناک" برای واژگونی "استعمار کلاسیکِ" نظم تحت رهبری ایالات متحده توصیف کرد و خواستار پایان "انحصار" واشنگتن بر روند تعیین قوانین جهانی شد.
در این مبارزه علیه "انحصار" غرب، پوتین مهمترین میدان نبرد را تلاش برای تضعیف سلطه دلار بر معاملات مالی بینالمللی تشخیص داد. این تمرکز به طور مستقیم از تجربه روسیه با تحریمهای غربی سرچشمه گرفته است. روسیه امیدوار است که از طریق بریکس، یک سامانه پرداخت و زیرساخت مالی واقعاً مقاوم در برابر تحریم ایجاد کند که شامل تمام کشورهای عضو باشد. ایالات متحده ممکن است بتواند شرکای روسیه را یکی یکی تحت فشار قرار دهد اما این کار بسیار سختتر یا حتی غیرممکن خواهد بود اگر این کشورها به یک سامانه جایگزین پیوسته باشند که شرکای مهم ایالات متحده، مانند برزیل، هند و عربستان سعودی، در آن مشارکت دارند. تصمیم بانک توسعه نوین (NDB) برای تعلیق پروژهها در روسیه، گوشزد محکمی بود که بریکس باید بیشتر تکامل یابد تا آسیبپذیری اعضای خود در برابر تحریمهای غربی را کاهش دهد.
چین در رأس
روسیه ممکن است در تلاش برای استفاده از بریکس بهعنوان جایگزینی برای نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده، صدای تند و رادیکالی باشد اما چین نیروی محرک واقعی پشت گسترش این گروه است. در طول بحران مالی جهانی ۲۰۰۸–۲۰۱۰، پکن هم در تمایل مسکو به نقش موثرتر بریکس شریک شد. چین میخواست خود را بهعنوان بخشی از یک گروه پویا از کشورهای در حال توسعه معرفی کند که به دنبال تعادل بخشی تدریجی در نهادهای جهانی هستند تا به شکلی عادلانهتر، دگرش های توان اقتصادی و فناوری را بازتاب دهند. با این حال، در دوران رهبری هو جینتائو بر چین، پکن تمایلی به ادعای رهبری این گروه را نداشت و همچنان بر اساس فرمول دنگ شیائوپینگ برای "حفظ یک پروفایل یا موقعیت پایین" هدایت میشد.
پس از به قدرت رسیدن شی جینپینگ به عنوان رهبر عالی چین در سال ۲۰۱۲، تغییرات به تدریج آغاز شد. در سال ۲۰۱۳، پکن یک پروژه جاهطلبانه به نام ابتکار کمربند و جاده (BRI) را مطرح کرد، که یک برنامه عظیم سرمایهگذاری در زیرساختهای جهانی بود. تقریباً همزمان، چین به راهاندازی نهادهای مالی منطقهای کمک کرد که در آنها نفوذ نیرومندی داشته باشد: ابتدا بانک توسعه نوین (NDB) در سال ۲۰۱۴ و سپس بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا (AIIB) در سال ۲۰۱۶ تأسیس شد. بانک خلق چین همچنین به گسترش بینالمللیسازی یوان پرداخت، از جمله با گسترش استفاده از این ارز در تسویه معاملات تجاری، ایجاد قراردادهای تبادل ارز ملی با سایر بانکهای مرکزی برای افزایش نقدینگی جهانی یوان و لابیگری برای گنجاندن یوان در سبد حق برداشت مخصوص صندوق بینالمللی پول (SDR)که موجب شد یوان به "تنها ارز ذخیره جهانی غیرقابل تبدیل" تبدیل شود. بریکس از طریق بانک توسعه نوین، ابتکاراتی برای استفاده از ارزهای محلی در تجارت دوجانبه و تلاش برای ایجاد ذخایر ملی ارزها، نقش مهمی در ساخت نهادهای چندجانبه ایفا میکند که نفوذ چین را در نظم جهانی فعلی افزایش میدهد.
چین نیروی واقعی محرک پشت گسترش بریکس است.
اضافه شدن ایران، که یک دشمن قدیمی ایالات متحده است، تنها این احساس را تقویت میکند که این گروه اکنون در یک سمت از نبرد ژئوپلیتیک بزرگتری قرار دارد
همزمان با سقوط روابط چین و ایالات متحده در دهه گذشته، سیاست خارجی پکن رادیکالتر شده است. رهبران چین معتقدند که ایالات متحده، داوطلبانه اجازه نخواهد داد که چین حتی به قدرت غالب در آسیا تبدیل شود، چه برسد به اینکه رهبری جهانی را با پکن تقسیم کند. چین معتقد است که ایالات متحده از اتحادها و نهادهایی که پایههای نظم جهانی فعلی را شکل میدهند، برای محدود کردن رشد چین استفاده میکند. در پاسخ، پکن پروژههایی همچون طرحهای همپوشانی امنیت جهانی، توسعه جهانی، و تمدن جهانی را به راه انداخته است، که همگی حق غرب برای تعریف یکجانبه قوانین جهانی را به چالش میکشند و تلاش میکنند مفهوم ارزشهای جهانی را در حوزههایی همچون حقوق بشر تضعیف کنند. این طرحها نشاندهنده تمایل چین برای ساخت نظمی متفاوت بهجای اصلاح صرف نظم موجود هستند.
چین و روسیه اکنون اهداف مشابهی برای بریکس دارند، که پوتین و شی را به یک ترکیب قدرتمند تبدیل میکند. هر دو کشور به دنبال کنارزدنِ ایالات متحده از جایگاه هژمون جهانی هستند و به همین منظور، پکن و مسکو در پی ایجاد پلتفرمهای مالی و فناوری جایگزینی هستند که در برابر فشارهای ایالات متحده ایمن باشند. تعمیق چندجانبهگرایی از طریق بریکس بهعنوان بهترین راه پیش رو به نظر میرسد. شی هم به مانند پوتین، این تلاشها را با اصول اخلاقی توجیه میکند. او در نشست بریکس ۲۰۲۳ گفت: "ما اصول خود را معامله نمیکنیم، تسلیم فشارهای خارجی نمیشویم و به عنوان رعیت دیگران عمل نمیکنیم. قوانین بینالمللی باید به صورت مشترک توسط تمام کشورها، بر اساس اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد نوشته و حفظ شود، نه اینکه توسط آنهایی که قویترین عضلات یا بلندترین صداها را دارند، دیکته شود."
فراتر از لفاظیها، چین با حمایت روسیه، رهبری تلاشها برای افزودن اعضای تازه به گروه بریکس را بر عهده داشته است. پکن از رویکرد حداکثری حمایت کرده و سعی در جذب هر چه بیشتر کشورها داشته است. پکن به دنبال رهبری یک بلوک قوی و گسترده است. مذاکرات درازِ پشت درهای بسته، فهرست اعضای جدید را به شش کشور محدود کرد، که پس از انصراف آرژانتین از تعهد خود برای پیوستن به این گروه به دنبال پیروزی خاویر میلی، لیبرال، در انتخابات ریاستجمهوری پاییز گذشته، این تعداد به پنج کشور کاهش یافت.
نشست غازان اولین دیدار بریکس با ترکیب جدید و گسترشیافته خواهد بود اما فشار تهاجمی پکن برای گسترش گروه و افزایش نقش آن در صحنه بینالمللی هزینههایی در پی دارد. این گروه اکنون کمتر هماهنگ و بیشتر شکننده است چرا که همه کشورهای عضو، با دیدگاه ضدغربی شی و پوتین همراه نمی شوند.
جستوجوی راه میانه
شکاف میان اعضای بنیانگذار این بلوک مشهود است. چین و روسیه ممکن است همنظر باشند اما برزیل و هند همچنان عمدتاً به دنبال اصلاح حکمرانی جهانی هستند بدون اینکه بخواهند به نظم بینالمللی موجود حمله کنند. تصمیمگیرندگان در برازیلیا و دهلینو مشتاقاند که موضعی غیرمتعهد اتخاذ کنند و به دنبال یافتن راه میانهای میان غرب، از یک سو، و روسیه و چین، از سوی دیگر باشند. برزیل و هند در موضوع جنگ اوکراین تا حد زیادی بیطرف بودهاند؛ آنها از تلاشهای غرب برای منزوی کردن روسیه پشتیبانی نکردهاند اما در عین حال نمیخواهند صریحاً طرف مسکو را بگیرند، چرا که درک می کنند که این تهاجم، نقض آشکار قوانین بینالمللی است. هر دو کشور از لحاظ اقتصادی از تغییرات تجاری ناشی از تحریمهای غرب علیه روسیه بهرهمند شدهاند. برزیل کود روسی را با تخفیف خریداری میکند و در سال گذشته یکی از بزرگترین خریداران گازوئیل روسیه هم بود. هند نیز انرژی روسیه را با تخفیف میخرد. با این حال، هیچیک از این دو کشور نمیخواهند روابط خود با غرب را قطع کنند یا خود را به یک بلوک ضدغربی محدود نمایند.
از این رو، برزیل و هند نسبت به جهتگیری سختگیرانهتر بریکس تحفظ دارند. هر دو کشور در ابتدا با فشار چین برای گسترش این گروه مخالف بودند؛ چین این ایده را در سال ۲۰۱۷ با عنوان «بریکس پلاس» مطرح کرد. برزیل و هند تمایل داشتند که انحصار این باشگاه را حفظ کنند و نگران بودند که افزودن اعضای جدید، نفوذ آنها را در این بلوک کاهش دهد. در سال ۲۰۲۳، چین تلاشهای دیپلماتیک خود را تشدید کرد و برزیل و هند را برای حمایت از گسترش گروه تحت فشار قرار داد، عمدتاً با این استدلال که مقاومت آنها معادل جلوگیری از پیشرفت سایر کشورهای در حال توسعه است. هند، بهمنظور حفظ جایگاه خود در جنوب جهانی، مخالفت خود را کنار گذاشت و برزیل نیز چارهای جز پذیرش این گسترش نداشت. با این حال، برزیل در تلاش بود تا از پیوستن کشورهایی که آشکارا ضدغربی هستند، جلوگیری کند اما زمانی که ایران بهعنوان یکی از اعضای جدید در همان سال اعلام شد، این تلاشها به طرز چشمگیری ناکام ماند.
روشی که چین در نشست بریکس ۲۰۲۳ برای تحمیل ترجیحات خود در پیش گرفت، دیپلماتهای برزیلی را شگفتزده کرد و تأییدکننده این نگرانی بود که نقش کشورشان در یک گروه گسترشیافته که تحت رهبری چین قدرتمندتر قرار دارد، کاهش خواهد یافت. این تحولات در برزیل نگرانیهایی را ایجاد کرده که عضویت در بریکس ممکن است استراتژی عدم تعهد این کشور را دشوارتر کند. با این حال، یک اجماع کلی وجود دارد که عضویت در بریکس مزایای قابل توجهی به همراه می آورد. برزیل ارزش فرصت تعمیق روابط با دیگر اعضای بریکس و اهرم بیشتری که این عضویت در مذاکرات با واشنگتن و بروکسل به همراه دارد را می شناسد. عضویت در بریکس همچنین به کشورهایی مانند برزیل و آفریقای جنوبی کمک کرده که بوروکراسی آنها که اطلاعات محدودی درباره جهان غیرغربی داشت، خود را با نظم چندقطبی تطبیق دهند. این عضویت همچنین امکان ملاقات مستقیم با شی جینپینگ و دیگر تصمیمگیران چینی را فراهم میکند که با توجه به اهمیت روزافزون سرمایهگذاری و تجارت چین برای کشورهای جنوب جهانی، امتیاز کماهمیتی نیست.
برزیل و هند مایلاند موضعی غیرمتعهد میان غرب و چین اتخاذ کنند.
با وجود شکاف فزاینده میان جناح آشکارا ضدغربی در بریکس و جناح غیرمتعهد، همه اعضا همچنان در برخی مسائل بنیادی توافق دارند که روشن می سازد چرا این گروه برای اعضایش، حیاتی شده است. به نظر بیشتر کشورهای عضو، جهان در حال حرکت از تکقطبی تحت رهبری ایالات متحده به چندقطبی است که اکنون ژئوپلیتیک را با شاخصِ رقابت میان چندین مرکز قدرت تعریف میکند. گروه بریکس، با وجود تنشهای داخلی، همچنان یک پلتفرم کلیدی برای شکل دادن به این روند است.
در واقع، از نگاه پایتختهای جنوب جهان، چندقطبی بودن امنترین راه برای مهار قدرتهای هژمونیک است که چنانچه محدود نشوند، تهدیدی برای قوانین و هنجارهای بینالمللی و ثبات جهانی بهشمار میروند. سیاستگذاران غربی اغلب این توافق پایهای میان کشورهای بریکس و نقشی که این توافق در تعهد مداوم اعضا به گروه از زمان تأسیس آن داشته را، نادیده میگیرند.
این دیدگاه مشترک همچنین روشن می سازد که چرا بخش بزرگی از جهان در حال توسعه به آینده نظم جهانی چندقطبی چشم دوخته است و علاقهای به برتری بیچونوچرای واشنگتن یا غرب ندارد. برای بسیاری از کشورها، پیوستن به بریکس یک پیشنهاد جذاب است. چین و روسیه نیز از شمار زیادی از کشورهایی که علاقه خود به عضویت را ابراز کردهاند، از جمله الجزایر، کلمبیا و مالزی، استقبال میکنند.
با این حال، هر کشوری که به بریکس بپیوندد، باید با یک پرسش کلیدی روبرو شود: کدام طرف را انتخاب میکند؟ آیا آنها با برزیل، هند و دیگر کشورهای غیرمتعهد همپیمان خواهند شد، یا به جناح ضدغربی به رهبری چین و روسیه خواهند پیوست؟ ایران که خود در صحنه بینالمللی بهعنوان یک کشور منزوی شناخته میشود، به تقویت جناح ضدغربی کمک خواهد کرد اما اکثر کشورهای دیگر احتمالاً عضویت در بریکس را بهعنوان راهی برای تقویت روابط با چین و دیگر کشورهای جنوب جهانی بدون کاهش روابط با غرب میبینند.
عربستان سعودی نمونه بارزی از این روند است. در حالی که ریاض همچنان بهعنوان یک متحد کلیدی واشنگتن باقی مانده، تلاش کرده روابط خود را با پکن عمیقتر کند. همچنین ریاض در مناطق تازه ای که عربستان به طور سنتی نقشی نداشته، از جمله آمریکای لاتین و کارائیب، روابط دیپلماتیک و سرمایهگذاریهایی را در کشورهایی مانند شیلی و گویان آغاز کرده است. دولتهای آمریکای لاتین نیز با همین منطق از این ابتکارات استقبال میکنند: در جهانی که بهتدریج به سمت چندقطبی شدن میرود و ناپایدارتر میشود، آنها باید راهبردهای اقتصادی و دیپلماتیک خود را متنوع کنند.
شکافهای درون بریکس
در غرب، برخی منتقدان بریکس این گروه را مجموعهای ناسازگار میدانند که نیازی به توجه جدی ندارد. دیگران آن را تهدیدی مستقیم برای نظم جهانی میپندارند. هر دو دیدگاه فاقد دقت کافی هستند: ظهور بریکس بهعنوان یک گروه سیاسی، بازتابدهنده ناخرسندی های واقعی نسبت به نابرابریهای نظم تحت رهبری ایالات متحده است و نمیتوان به سادگی آن را نادیده گرفت. اما بهدلیل تغییرات در استراتژی کلان چین و روسیه، اختلافات درون این گروه نیز در حال افزایش است و گسترش اخیر احتمالاً همبستگی بریکس را تضعیف خواهد کرد.
در حال حاضر، چین و روسیه در بحث داخلی درباره شکلدهی به آینده بریکس دست بالا را دارند، اما ممکن است همیشه اینگونه نباشد. درست است که قدرت در این گروه بهطور مساوی توزیع نشده—اقتصاد چین بزرگتر از اقتصاد تمامی دیگر اعضای بنیانگذار است—اما معنی اش این نیست که دیگر اعضا نمیتوانند در برابر تبدیل شدن این گروه به یک بلوک تحت رهبری پکن و همیاری مسکو مقاومت کنند. برزیل و هند سالهاست که در پشت صحنه تلاش کردهاند زبان تندتر روسیه در بیانیههای اجلاس را تعدیل کنند، و چین نیز نخواهد توانست تأثیرات تعادل بخش آنها را نادیده بگیرد. به عنوان مثال، رئیسجمهور برزیل به صراحت این تصور را رد می کند که بریکس بهعنوان وزنه مقابلی برای گروه هفت است و اغلب می گوید که این گروه "علیه هیچکس" نیست. آروید سبرامانیان Arvind Subramanian، مشاور اقتصادی ارشد سابق دولت هند، اخیراً از دهلی نو خواست تا از این گروه خارج شود، زیرا در نظر او گسترش بریکس به معنای تسلط پکن و دستورکار چین بر آن است. اما برزیل یا هند هنوز نفوذ قابل توجهی در بریکس دارند: خروج آنها بهطور جدی کل گروه را تضعیف میکند، امری که به نفع چین یا روسیه نخواهد بود.
در سالهای آینده، بریکس مجبور خواهد شد این تنشها و تناقضات را مدیریت کند. شکافهای درون این گروه احتمالاً بیشتر خواهد شد، اما احتمال فروپاشی آن ضعیف است. با این حال، این گروه ممکن است با چالشهایی واقعی روبرو شود. رقابت فناوری میان چین و ایالات متحده ممکن است به ایجاد یک پرده آهنین دیجیتال و ظهور دو حوزه فناوری جداگانه و ناسازگار منجر شود که کار را برای سیاستهای غیرمتعهدانه دشوارتر خواهد کرد. یافتن وجه مشترک در بریکس، بهویژه در مسائل حساس ژئوپلیتیکی مانند جنگ اوکراین، دشوارتر خواهد شد. این اختلافات ممکن است نفوذ بریکس را در صحنه بینالمللی کاهش دهد، حتی در شرایطی که تلاشهای آن برای تقویت ارزهای جایگزین دلار آمریکا قوت میگیرد.
برای ایالات متحده و دیگر قدرتهای غربی، تحولات درونی بریکس نشاندهنده لزوم توجه جدی به این گروه و نارضایتیهای اساسی از نظم فعلی است. کاملاً منطقی است که قدرتهای در حال ظهور مانند برزیل به دنبال گزینههای جایگزین باشند و از نحوه هدایت سامانه کنونی توسط ایالات متحده ناخرسند باشند. قدرتهای غربی باید از تشدید خودداری کنند، مثلاً با تلاش برای ترساندن قدرتهای میانه از پیوستن به بریکس که نوعی پدرسالاری و مداخله شبهاستعماری تلقی میشود. به همین ترتیب، تلاشهای غرب برای هشدار دادن به قدرتهای میانه در جنوب جهانی در مورد وابستگی بیش از حد به چین، تاکنون بیاثر بوده است.
کشورهای غربی میتوانند کارهای بیشتری برای جذب این قدرتهای میانه انجام دهند و از تبدیل بریکس به یک بلوک ضدغربی جلوگیری کنند. آنها باید به روشنی بگویند که چگونه برخی تحریمها با نقض قوانین بینالمللی مرتبط هستند و تلاش کنند در اعمال این تحریمها علیه تمامی ناقضان، نه فقط علیه مخالفان ژئوپلیتیکی، ثبات داشته باشند. کشورهای جنوب جهانی هنگامی که میبینند کشورهای غربی، مثلاً ذخایر بانک مرکزی روسیه را در سال ۲۰۲۲ بهعنوان پاسخی به تهاجم اوکراین مسدود میکنند، اما برای مداخلات نظامی غیرقانونی مشابه در خاورمیانه و آفریقا مجازاتی وجود ندارد، تمایل بیشتری به فرار از هژمونی دلار دارند. کشورهای ثروتمند همچنین میتوانند با بهاشتراکگذاری فناوری و کمک به انتقال سبز به حل مشکلات کشورهای فقیر کمک کنند. همچنین غرب باید تلاشهای واقعیتری برای دموکراتیزه کردن نظم جهانی انجام دهد، مثلاً با کنار گذاشتن سنت منسوخی که فقط اروپاییها باید رئیس صندوق بینالمللی پول باشند یا فقط شهروندان ایالات متحده رئیس بانک جهانی.
این اقدامات اعتمادسازی خواهد کرد و تلاشهای چین و روسیه برای جذب جنوب جهانی به یک جریان ضدغربی را تضعیف میکند. بهجای گلایه از ظهور بریکس، غرب باید به دنبال جذب آن دسته از کشورهای عضو باشد که منافعشان در این است که اطمینان حاصل کنند این گروه بهطور آشکار به یک بلوک ضدغربی تبدیل نمیشود.
درباره نویسندگان: الکساندر گابوئف ALEXANDER GABUEV، مدیر مرکز روسیه اوراسیا در کارنِگی برلین است. الیور استوئنکل OLIVER STUENKEL، استاد مدرسه روابط بینالملل در Fundação Getulio Vargas سائوپائولو و پژوهشگر مدعو در بنیاد صلح بینالمللی کارنِگی است.